سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسلام
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: احمد سه شنبه 84 تیر 14   ساعت 8:0 عصر

                                           بنام خدا

 دروغ بزرگ

 

این متن اگرچه طولانسیت اما انشاءالله ارزش خواندنش را دارد .

 

     آیا تا بحال اندیشیده اید که چرا برخی چهره ها و جریانات معلوم الحال که ظاهرا شیعه هستند اما در واقع در دشمنی با تشیع و انحراف اعتقادی شیعیان بیشترین سهم را دارند ، اینقدر دم از ابوذر غفاری صحابی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میزنند ؟

اتفاقا چندی پیش یکی از همکاران که در حال خواندن مطالبی درباره شریعتی بود ، از من پرسید : چرا اینها روی ابوذر حساسیت خاصی داشتند ؟

اتفاقا سئوال خوبی بود ؟ خوب از اولین کتابها و شاید اولین اثر شریعتی ترجمه کتابی درباره ابوذر رحمه الله علیه بود .

 

اعضاء سازمان مجاهدین خلق که امروزه غالبا در عراق بسر میبرند و در اعقادات پیرو شریعتی بوده ولیکن از نظر ایدئولوژیکی با ایشان تفاهم نداشتند و بر خلاف شریعتی ، معتقد به برخورد فیزیکی و نبرد با اسلحه بودند نه سخنرانی و موعظه! ، و عمده اختلافشان با ارشادیها در همین بود نه در مبانی فکری ، آنها هم برنامه ای به نام ابوذر داشتند و اگر اشتباه نکنم اصلا شبکه ای با عنوان رادیو ابوذر داشتند .

یکی از گروهکهای قبل از انقلاب گروه ابوذر بود که تحت تاثیر کتاب های شریعتی این نام را برگزیده بودند . 

و اصلا توده ایها و مارکسیست ها ! همان هایی که همه توانشان را در اثبات عدم وجود خدا صرف میکردند ، ابوذر رحمه الله علیه را سنبل مبارزه در مقابل فئودال و بورژوا دانسته و ارادت خاصی به ایشان داشتند .

جالب است که بدانید ابوذر رحمه الله علیه در دوره خلفاء غاصب ، دائما در حال مبارزه بود و تبعید میگشت ، کتک میخورد  ، تهدید میگشت و حتی تطمیع ! اما جانش را داد و تسلیم نشد .

چرا ؟ چرا مبارزه میکرد ؟

همه اختلاف همینجاست ! آن شیعه نمایان و کسانی که ظاهرا و فقط به اسم شیعه هستند ، خواسته یا ناخواسته ، تعمدا یا به اشتباه ، داستان مبارزه او را به گونه ای ترسیم میکردند که گویی شکایت ابوذر رحمه الله علیه ، از فساد اقتصادی دستگاه و بریز و بپاش مسئولین و حیف و میل بیت المال بوده و درگیری او با هیئت حاکمه از بخور بخور خلیفه و اطرافیان شروع شد و حرف حسابش برقراری عدالت و برابری بود .

برای مارکسیستها و مجاهدین خلق او سنبل قیام طبقه کارگر در برابر بورژوا ها بوده و برای شریعتی هم نمونه خوبی از ماهیت انقلابی و خوی معترض گونه و تضاد گرایی شیعه .

مهمترین و شاید همه دلیل آنها هم ٬ اعتراض ابوذر رحمه الله علیه ، به عثمان لعنت الله علیه بود . قضیه از این قرار بود :

 

هنگامی که ابوذر با شتر بدون مهمل و سواری و ران مجروح از شام به مدینه آمد و به دارالخلافه رسید ، دید که انبوه طلا و جواهرات ماترک عبدالرحمن ابن عوف را میخواهند بین ورثه تقسیم کنند .

به هر حال ابوذر به عثمان عتاب نمود که آخر عبدالرحمن این طلاها را از کجا آورده و انباشته و ...

و کعب الاحبار یهودی (همان مشاور دینی خلفاء سه گانه) گفت : اگر خمس و زکاتش را داده باشد ، هیچ اشکالی ندارد که این همه طلا و جواهر انباشته باشد .

ابوذر به کعب الحبار یهودی حمله برده و میگوید : ای یهودی زاده تو دین ما را به ما می آموزی ؟

و عثمان با لگد به شکم ابوذر میکوبد و فتخ ابوذر میترکد و تاسه روز بیهوش میشود .

 

خوب مجاهدین خلق و توده ایها و ... با استناد به این قضیه و امثالهم ، شیعه را مظهر مقاومت در برابر فساد اقتصادی و بریز و بپاش معرفی کرده و اختلاف شیعه و سنی را در چنین مواردی خلاصه میکنند .

اما آیا قضیه فقط همین بود ؟ این دروغ بزرگیست که گفته شده ، نه خیر ! آنهمه روایت را ندیدند که :

ابوذر هر جا میرسید احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله را درباره  حقانیت علی علیه السلام میگفت .

در واقع جهاد او تکثیر احادیث ولایی و جلوگیری از سانسور آنها بود .

او بارهاوبارها در مناسک حج با نقاب در تجمع مردم حاضر میگشت نقاب بر میداشت و به تازه مسلمانهای بیخبر میگفت :

اگر مرا نمیشناسید من همان ابوذرم با گوشهای خودم شنیدم که پیامبر خدا صلی الله علیه وآله میفرمود : علی خیرالبشر فمن ابی فلینظر فی شان امه (علی علیه السلام از همه بهتر است و هر کس نپذیرد به شئون مادرش نگاه کند (مشکوک شود)  )

آنقدر در این زمینه روایت شده که خدا میداند و حتی یک جا با ابن عباس بقول ما کل انداخت و هر کدام درون جمع مردم حاضر در مناسک حج ٬ از فضائل علی علیه السلام میگفتند و مسابقه ای داشتند مانند مشاعره ، تا ابن عباس او را قسم داد تا نقاب بردارد و مردم ببینند او چه کسیست .

 

آری ابوذر میگفت و در واقع شیعه میگوید :

 

جانشین پیامبر و خلیفه النبی را خدا انتخاب کرده بود و پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی نموده و آن علی علیه السلام بود که همه شئون پیامبر را دارا بود (جز نبوت ) و هر کسی حتی اگر به ظاهر عابد و عادل و ریش و تسبیح دار و زاهد و بی میل به دنیا هم باشد ! که هیچکدام نبودند ! برای خودشان خوبه ، و قرار نیست که بیاید خلیفه شود ! لذا حاکمیت از همان اول کار و سقیفه مشروع نبود !!! نه بعد از آشکار شدن ثروتها و حیف و میل بیت المال و ...  

بحث ما بحث امامت است نه اقتصاد سالم و تامین اجتماعی و  ... که این موارد در برابر مفهوم امامت شاخ و برگ هم نیست . آری اختلاف شیعه با دستگاه حاکمه از همان روز اول و سقیفه شروع شد و بر سر انتخاب امام است و نحوه تعیین امام و جانشین پیامبری .

 

این نگاه غلط به جناب ابوذر علیه السلام را فعلا داشته باشید تا در آینده دوباره برگردیم به نگاه به عاشورا و ادامه انحرافات خوارجی نوظهور !!!

برداشته شده از وب لاگ دوست عزیزم

http://www.khavareg.persianblog.com/


نظرات شما ()

نویسنده: احمد شنبه 83 اسفند 8   ساعت 2:33 صبح

سنی و شیعه متفق و هماهنگ و هم رأی‌اند که پیامبر اکرم فرمودند :«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» هر کس بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است. سنی و شیعه، تأیید می‌کنند که پیامبر (ص) در حق صدیقه کبری، حضرت زهرا (س) فرموده است:«فاطمه بضعة منی، فمن اغضبها اغضبنی» .فاطمه پاره تن من است، هر کس که او را غضبناک نماید مرا غضبانک کرده است.خشم و غضب و نارضایتی فاطمه زهرا(س) نسبت به خلفای اول و دوم امری است که احادیث و روایات شیعه و سنی بدان شهادت و گواهی می دهند: فغضبت فاطمة بنت رسول الله فهجرت ابابکر، فلم تزل مهاجرته حتی توفیت .فاطمه دختر رسول خدا (ص) به ابابکر غضب نمود و تا زمان وفاتش از او رویگردان بود.«فهجرته فاطمه فلم تکلمه حتی ماتت»فاطمه از ابوبکر رویگردان شد و تا دم مرگ با او سخن نگفت

برای مشاهده تفصیل واقعه ای که منجر به خشم و نارضایتی حضرت زهرا(س) از خلفای اول و دوم گشت، به کتاب «الامامة و السیاسیة» تألیف ابن قتیبه دینوری متوفای ۲۷۶ هجری قمری که از علمای برجسته اهل سنت است مراجعه نمایید، (جلد اول، ص ۱۴ ـ ۱۳

حال پرسشی که به ذهن هر خردمند و اندیشه ورزی خواهد رسید این است که چگونه ممکن است ابوبکر، جانشین پیامبر اکرم (ص) (امام زمان خودش) باشد و آنگاه فاطمه زهرا(س) برگزیده زنان جهانیان نسبت به او غضبناک و ناراضی بوده باشد، فاطمه‌ای که غضبش، غضب رسول خداست و غضب رسول خدا هم، غضب خدای متعال است. آیا می شود فردی که غضب خدا و رسولش، شامل حال اوست، امام زمان خود و جانشین رسول اکرم (ص) باشد؟!
بنابراین پس از رحلت پیامبر (ص)، امام زمان (خلیفه رسـول خـدا) کسـی است که نه تنها غضب و خشم فاطمه(س) شامل حال او نشده است، بلکه فاطمه(س) در راه دفاع از حق او، به جانـبازی و از خـود گذشتگی دست زده است، یعنی  

امیرالمؤمنین

حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام

 

 


نظرات شما ()

نویسنده: احمد پنج شنبه 83 اسفند 6   ساعت 1:16 صبح

شاید اغلب دوستانی که با برادران اهل سنت، پیرامون نصوص امامت (آیات و احادیثی که شیعه آنها را به عنوان دلایل متقن و صریح در اثبات امامت امیرالمؤمنین(ع) و سایر امامان(ع) ارائه می‌کند.) بحث و گفتگو کرده‌اند، این جمله را از ایشان شنیده باشند که فلان حدیث در صحیحین (صحیح بخاری و صحیح مسلم، مهمترین کتابهای حدیثی در نزد اهل سنت) نیامده است.

می‌خواهم پیرامون سخن "در صحیحین نیامده است"، سخنانی چند، به نقل از یکی از دانشمندان معاصر اهل سنت، که اتفاقا وهابی هم است، بازگو نمایم. این دانشمند سنی، شیخ عبدالمحسن العباد نام دارد. وی از شخصیتهای علمی عربستان و استاد دانشگاه اسلامی مدینه منوره بوده است (نمی‌دانم که ایشان هنوز در قید حیات هست یا خیر). سخنان این عالم اهل سنت را از یکی از نوشته‌های وی به نام "الرد علی من کذب بالاحادیث الصحیحه الوارده فی المهدی" نقل می‌کنم. موضوع این نوشتار همانطور که از عنوانش بر می‌آید، پاسخ به کسانی است که احادیث صحیح پیرامون مهدی را تکذیب کرده‌اند.

نوشتار فوق به همراه نوشته دیگری از همین عالم سنی که آن هم درباره اثبات اصالت اعتقاد به مهدویت است، توسط آقای سید‌هادی خسروشاهی، ترجمه و تحت عنوان "مصلح جهانی و مهدی موعود از دیدگاه اهل سنت" به وسیله انتشارات اطلاعات چاپ شده است. آنچه من از این کتاب نقل می‌کنم در چاپ دوم این کتاب (1374 شمسی) و در صفحات 173 تا 174 آمده است.‌

 

"عدم درج حدیث در صحیحین، دلیلی بر ضعف آن در نزد شیخین : بخاری و مسلم نیست. زیرا آن دو هرگز مدعی آن نبوده‌اند که در صحاح آنها هر آنچه صحیح است به تمام و کمال نقل و ضبط شده است. یا اینکه از آنها نقل نشده که قصد جمع‌آوری کلیه احادیث صحیح را داشته‌اند، تا بتوان گفت هر آنچه در صحیحین نیامده، ضعیف است. بلکه بخاری و مسلم بر خلاف این مطلب تصریح دارند. «ابن عمرو» در کتاب علوم‌الحدیث می‌گوید : «بخاری و مسلم کلیه احادیث صحیح را در صحیحین ضبط نکرده و به این امر پایبند نبوده‌اند.»

از بخاری نقل شده که گفته است : «در کتاب جامع خودم چیزی جز آنچه صحیح است نیاورده‌ام ولی به علت کثرت احادیث از نقل برخی احادیث صحیح، صرف نظر کرده‌ام.» و از مسلم نیز نقل شده که وی گفته است : «هر آنچه نزد من بوده و در این کتاب، آورده‌ام، صحیح نیست، بلکه من هر آنچه مورد اتفاق همگان بوده، در اینجا گرد آورده‌ام.»

«حافظ ابن حجر» در مقدمه فتح‌الباری (کتابی است در شرح صحیح بخاری) می‌گوید : «اسماعیلی به نقل از بخاری روایت کرده و از قول وی گفته است : «در این کتاب جز (حدیث) صحیح نیاورده‌ام و آنچه از حدیث صحیح فرو گذاشته‌ام، از احادیثی که نقل کرده‌ام بیشتر است.»» "


نظرات شما ()

   1   2      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نگاهی دروغین به مبارزات شیعه
یادآوری یکسری از حقایق
می گویند در صحیحین نیامده!
[عناوین آرشیوشده]

فهرست
6409 :مجموع بازدیدها
3 :بازدید امروز
0 :بازدید دیروز
حضور و غیاب
یــــاهـو
درباره خودم
اسلام
لوگوی خودم
اسلام
لوگوی دوستان

صفحات اختصاصی
بایگانی نوشته ها
اولین آرشیو
دومین آرشیو
اشتراک